tag:blogger.com,1999:blog-28851623062610631582024-02-20T10:47:48.003+03:30Flight to infinity... پرواز به بی نهایت...Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.comBlogger132125tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-40898787170751460592023-03-01T18:51:00.001+03:302023-03-01T18:51:43.097+03:30صخرهنورد خستهحس صخرهنوردی رو دارم که با گرفتن دیواره و سنگها خودش رو به بالاهای صخره رسوند ولی دیگه رمقی برای گرفتن دیواره براش نمونده بود. تمام نگاهش به این بود که شاید یک ریسمان اون بالاها پیدا کنه که بتونه بهش چنگ بزنه ولی یهو یه سنگ از بالا زدن تو صورتش و پرتش کردن پایین!Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-42497448455487604072023-02-07T00:44:00.005+03:302023-02-07T00:59:08.773+03:30عروسی خواهر جانامشب شب عجیبه برام.فردا عروسی خواهر گلمه و فردا شب این موقع میرن خونه خودشون.با این که خوشحالم و براشون آرزوی خوشبختی دارم اما اعتراف میکنم که اشک ریختم.هیچ فکر نمیکردم همچنین شبی اینقدر احساساتی بشم.رفتن تنها خواهر از خونه وقتی تنها برادرش باشی خیلی سختتر از اونیه که فکرش رو میکردم.البته منم زیادی اینجا موندم. ۳۶ ساله باشی و هنوز تو خونه پدری باشی، عادی نیست.ولی این چیزی رو در مورد دور شدن Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-77114508843390103492021-06-10T10:44:00.006+04:302021-06-10T10:44:58.176+04:30فانوسدر ظلمت شبهای بیابان هر بار از دور نور فانوسی را میبینم.به امید یافتن همراه به سمت نور میروم، اما هیچ هممسیری نمییابم.تنها دمی با فانوسبهدستان همصحبت میشوم.آنها که خوبند پس از جدایی تکهای از قلب مرا با خود میبرند و ظالمان خاری در بدنم فرو میکنند. تو چه دانی که اولی دردناکتر است؟در ظلمت بیابان قلبم تکه تکه و تنم پر از خار شده است.کاش فانوسی داشتم.Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-60715610414772656532021-05-15T02:03:00.000+04:302021-05-15T02:03:06.529+04:30جریان اطلاعاتای دنیای مدرن، دنیای جریان پیوسته و بیرحمانه اطلاعات!لحظات عمیق را، آرامش ما را گرفتی. خواندن بیدغدغه یک صفحه کتاب، گوش کردن به یک موسیقی ناب، بدون هجوم افکار آشفته و خراب...وای از این همه اطلاعات پر آب و تاب...Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-86153209266430306492021-03-09T14:56:00.002+03:302021-03-09T14:56:44.033+03:30روانشناسی در آموزش برنامهنویسیگاهی وقتها یک کتاب آموزش برنامهنویسی هم میتونه نکات روانشناسی داشته باشه.این جملات از کتاب «Learn Python the Hard Way: A Very Simple Introduction to the Terrifyingly Beautiful World of Computers and Code» برام خیلی جالب بود: As you study this book and continue with programming, remember that anything worth doing is difficult at first. Maybe you are the kind of person who is afraid of Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-66105468268801151482020-10-25T01:38:00.002+03:302020-10-25T01:38:42.942+03:30سرشتاندازه، نسبت به چه چیزی؟ نمیفهمم. چرا ما باید مبدأ اندازهگیری باشیم؟ کوچک، بزرگ... چه تفاوتی دارد؟ ما با الکترونها چه تفاوتی داریم؟میگویند الکترون رفتار دوگانهای دارد: گاه موج، گاه ذره.شاید ماهیت ما هم دوگانه باشد. شاید چیزی که هستیم حاصل اندازهگیری درنتیجه شرایط و انتخابهایمان باشد.شاید بر خلاف تصورمان، خود ما اجزای تشکیل دهنده ذرات دنیای بزرگتری باشیم.نمیدانم، نمیفهمم. اما سرشت من هر Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-22530913052771328282020-04-24T12:47:00.000+04:302020-04-24T12:48:39.037+04:30نهمین سال، در کنار کرونا
۹ سال از عمر این وبلاگ گذشت و هر سال پستها کمتر شدن.
سیر محافظهکار شدن رو قشنگ تو خودم میبینم. کم شدن پستها فقط به خاطر کمتر نوشتن نیست، اگر گاهی هم چیزی مینویسم منتشرش نمیکنم.
امسال زندگی خیلی متفاوت شده. آدمها بدجور به جون طبیعت افتاده بودن و داشتن نابودش میکردن. ویروسی به اسم کرونا اومد تا آدما بشینن تو خونههاشون و به اشتباهاتی که مرتکب شدن فکر کنن. تنبیه خوبی بود!
این تو خونه Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-19612074865642227262019-10-29T01:42:00.002+03:302019-11-03T00:30:40.153+03:30کتابهای زرد
بررسی این که چه کتابهایی پرفروش هستند میتواند جالب باشد. مخصوصاً این روزها که فروشگاههای آنلاین کتاب و کتابهای الکترونیکی رایج شدهاند این کار راحتتر شده و آمار بهتری در دسترس است.
اما بر خلاف چیزی که انتظار داشتم دیدن پرفروشترین کتابها در کشورم برایم مایهی افسوس خوردن شده است.
گویا کتابهای زرد و کتابهایی که در مورد موفقیت هستند بیشترین فروش را در مملکت ما دارند.
افسوس که افکار Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-83260699430452914752019-04-07T15:46:00.001+04:302019-04-14T23:58:51.216+04:30حسرت
حسرتهای زندگی باعث میشن سطح احساس خوشبختی تنزل پیدا کنه.
شاید اگر انسانها همیشه میتونستن اولویتهای زندگی رو درست تشخیص بدن به بالاترین حد از سعادت میرسیدن.
و صد البته منظورم اولویتبندی بر اساس تأثیر بلند مدت هر چیزی در زندگیه.
برای انسان که موجودی اجتماعیه شاید هیچ چیز مهمتر از شاد بودن عزیزانش نباشه. هر جا که اولویت بیشتری به شادی خودمون بدیم و عزیزانمون رو نادیده بگیریم حسرتی برای Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-33022328654387311112019-03-18T02:01:00.000+03:302019-05-01T12:39:03.133+04:30آرزوهایی محو
من، خالی از احساس
در سایهها قدم میزنم
با آرزوهای محو
در شورهزارهای بیانتها
و فردایی که روشن نیست
تنها یک سوسوی نور در انتها
و آن امید به رحمت تو
که زندهام نگه داشته
و پیش میبرد این تن خسته را
شاید، شاید، شاید،
روزی دوباره زنده کند
رؤیاهای در هم شکسته را
حامد عبدی
۲۰ اسفند ۱۳۹۷
Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-56255147554154415982018-07-20T13:41:00.001+04:302018-07-20T13:41:31.984+04:30دانستن یا ندانستن؟ مسئله این است!
هر چه آگاهی فرد بالاتر باشد رنج بیشتری خواهد کشید.
افراد متفکر به دنبال کشف حقایق هستند و نادانی برایشان عذابآور است.
ندانستن عذاباور است و دانستن عذابآورتر!عجب دنیای متناقضی داریم.
Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-56741593400147619402018-01-01T12:20:00.000+03:302018-01-01T12:20:22.659+03:30ما انسانها با هم فرق داریم
نوشتن هم حال و هوایی میخواد.
یه وقتایی هر روز این حال وهوا رو داری، یه وقتایی هم چندین ماه نمیشه.
تو این سی و یک سالی که از زندگیم گذشته خیلی تلاش کردم تو مسیری باشم که خودم دوست دارم.
زندگی فقط یه باره. درست نیست بذاری بقیه چارچوبش رو واست بسازن.
ولی ساختن چارچوب خودت هم به این سادگیا نیست.
از بچگی جامعه یه سری شرایط رو بهت تحمیل میکنه.
فرقی هم نمیکنه کجای دنیا باشی، همه جا همینه.
Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-85519149613457476972017-01-05T01:26:00.000+03:302017-01-05T01:26:53.697+03:30نظریهی همه چیز
فکر کنم اول راهنمایی بودم که اولین کتاب برنامهنویسی رو خوندم و خیلی زود عاشقش شدم.
آشنایی با زبان بیسیک. فوقالعاده بود. کتابش رو خیلی دوست داشتم. هنوز هم تو ذهنم به عنوان یکی از بهترین کتابهای آموزشی که تا به حال خوندم ثبت شده. اول سوال رو مطرح میکرد و بعد برای حلش یک دستور رو معرفی میکرد. اینطوری خیلی راحت و سریع همهی دستورات تو ذهنت حک میشد.
برنامهنویسی خیلی واسم هیجانانگیز بود -و Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-61455597343389047272016-12-26T01:06:00.000+03:302016-12-26T01:06:48.603+03:30ارزش لحظهها
امروز با خودم فکر میکردم که برای خیلی از ما لحظهها چقدر راحت تلف میشن.اگر یه دفعه بهم میگفتن یه بیماری لاعلاج داری و دو ماه دیگه بیشتر زنده نیستی چی میشد؟
شاید این حرف خیلی کلیشهای شده باشه ولی هیچوقت جدی بهش فکر نکرده بودم. واقعا چی میشد؟
اونوقت چقدر هر ثانیه واسم با ارزش میشد. چقدر دیدم نسبت به زمان عوض میشد.
چه فکری راجع به چیزی که هستم و کارهایی که انجام دادم میکردم؟
شاید Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0Tehran, Tehran Province, Iran35.6891975 51.38897359999998635.2765485 50.743526599999988 36.1018465 52.034420599999983tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-70086985912358421202016-06-03T13:22:00.000+04:302016-06-03T13:22:21.767+04:30انسان و تکنولوژی
چند وقتیه که از تکنولوژی فراری شدم.
انگار هر قدر عمرت میگذره و بیشتر به زندگی و مفهومش فکر میکنی، بیشتر تمایل پیدا میکنی به طبیعت و دوری از مصنوعات ساخت بشر روی بیاری.
به نظر من تلاشهای انسان اونقدرها هم در جهت رسیدن به زندگی بهتر موفق نبوده.
متأسفانه انسانها برای تأمین زندگیشون به پول نیاز دارن. افراد متخصص، مخترعین و دانشمندان هم از این قاعده مستثنی نیستن.
این نیاز باعث میشه اونها برای Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-16840590446918210362016-04-28T02:06:00.000+04:302016-04-28T02:06:02.459+04:30پنج سالگی
چهار روز پیش وبلاگم پنج ساله شد.
یک ششم از عمرم سعی کردم بنویسم.
نوشتنم چه خوب بود چه بد، همیشه دوستانم همراهیم کردن و با بازخوردها، نوشتن نظرهاشون و گاهی هم به صورت مستقیم من رو به ادامهی این کار تشویق کردن.
از همه به خاطر بودنشون در کنارم متشکرم.
به خاطر این که زندگی رو اینقدر برام زیبا کردن.
برای همهتون آرزوی سلامتی دارم.
Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-39258653845014561822016-04-21T02:34:00.001+04:302016-04-21T02:34:22.753+04:30سرگیجهی بیخوابی
شب گذشته خواب خوبی نداشتم و امشب هم هنوز بیدارم.
به خاطر شب بیداریهام -شب رو خیلی دوست دارم- این شرایط رو زیاد تجربه کردم:
ذهنت از خستگی به حدی میرسه که تقریبا بیحس میشه.
بدون اینکه مرتکب گناه بشی -منظور از گناه استعمال هر مادهایه که بزرگترین نعمت یعنی تعقل رو از انسان بگیره- و در عین هوشیاری ذهنت رها میشه.
جالبترین قسمت این حالت هوشیاری و سرگیجه رهایی تخیلت از قید تعقله.
اگر اهل Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-15370849636055916112015-09-01T01:15:00.001+04:302015-09-02T13:09:24.819+04:30لعنت به سرطان
خیلی سخته وقتی عزیزی همینطور جلوی چشمات پر پر میشه و جز نشستن و دیدن کار دیگهای نمیتونی بکنی.
انگار یه چیزی تو گلوت گیر کرده و داره خفهات میکنه.
انگار قلبت میخواد تیکه تیکه بشه.
نمیتونم باور کنم ابراهیممون داره میره. نه، باید پیشمون بمونه.
لعنت به سرطان...
ای کاش معجزهای بشه...
خدایا! فقط تو میتونی، کمکمون کن...
Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-16391075430571936602015-04-24T00:40:00.000+04:302015-04-24T00:40:48.515+04:30چهارمین برگ از دفترم
امروز چهارمین برگ از این دفتر هم ورق خورد.
چهار سال... و هنوز هم این شعر مریم حیدرزاده، با صدای زندهیاد ناصر عبداللهی همدم لحظههای تنهایی من است:
پشت این پنجره ها وقتی بارون میبارهوقتی آهسته غروب تو خونه پا میذارهوقتی هر لحظه نسیم توی باغچه ها میادتوی خاک گلدونا بذر حسرت میکارهوقتی شبنم میشینه رو غبار جاده هاوقتی هر خاطره ای تورو یادم میارهوقتی توی آینه خودمو گم میکنممیدونم که لحظه هام Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-61705529920427486902015-02-02T00:25:00.000+03:302015-02-02T00:25:39.646+03:30شکارچی
"همهی ما یا قاتلیم یا همدستای قاتل. فقط شکارچیا صداقت بیشتری دارن."،
Happy People: A Year in the Taiga
Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0Tehran, Tehran, میدان انقلاب، Iran35.7011696 51.39087530000006235.6995576 51.388353800000061 35.7027816 51.393396800000062tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-34976701421108056152015-01-22T01:20:00.000+03:302015-01-22T01:21:02.096+03:30اولین هفتهی کاری
اولین هفتهی اولین شغل جدیم گذشت.
روزای فوقالعادهای بودن.
در کنار این فرشتههای کوچولو بودن خیلی لذتبخشه.
میترسم خیلی زود معتاد بشم و واسه همیشه تو کاری بمونم که به درسی که خوندم ربطی نداشته باشه.
خندههای عمیقشون، گریههای دلسوزشون، قهرهای زودگذرشون، معصومیت و صداقتشون ...
منو ببندید به تخت، دارم معتاد میشم!
Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0Tehran, Tehran, میدان انقلاب، Iran35.7011696 51.39087530000006235.6995576 51.388353800000061 35.7027816 51.393396800000062tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-33738087711471871642014-12-20T13:04:00.000+03:302014-12-20T13:04:25.448+03:30دوستانی بهتر از آب روان
یکی دو هفتهی سخت برای خانوادهی ما گذشت.
تو این مدت فهمیدم مردم چقدر مهربون و خوبن.
درسته که ما تو این شهر به ظاهر غریبیم ولی دوستانی داریم که از فامیل به ما نزدیکترن.
دوستانی که دلهایی به بزرگی دریا دارن و محبتی به اندازهی تمام دنیا و به قول سهراب، دوستانی بهتر از آب روان.
من خودم هیچوقت نتونستم اینطوری باشم. این جور وقتها آدم بد بودن خودش رو کاملا احساس میکنه.
این که افرادی بی Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0Zanjan, Iran36.5018185 48.39881860000002734.866198 45.817031600000028 38.137439 50.980605600000025tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-29255486791379037082014-10-11T01:21:00.000+03:302014-10-11T01:21:10.147+03:30روابط انسانی
برایم هیچ چیز سختتر از فهمیدن روابط انسانی نیست.
گیاهان، حیوانات و ماشینها را - با این که زبانشان را نمیدانم - بهتر میفهمم.
با این حال از بین انسانها بچهها را دوست دارم.
بر خلاف بزرگترها ساده و بیآلایشاند.
دوست داشتنشان واقعی است، خندهشان از ته دل است و گریهشان از ناراحتی است.
در هر لحظه همانی هستند که میبینی؛ فکر، حرف و عملشان یکی است.
ای کاش مردم سادهتر بودند...
Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-16945351350581548562014-07-01T00:31:00.000+04:302014-07-01T00:31:13.881+04:30کولهپشتی
دوست دارم همیشه همهی زندگیم اینقدر کوچیک باشه که بتونم هر وقت خواستم کُلّش رو بذارم تو یه کولهپشتی و هر جا که خواستم برم.
Hamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-2885162306261063158.post-20647082080135454932014-04-23T23:08:00.000+04:302014-04-23T23:08:40.337+04:30یعنی سه سال شد؟!
یعنی سه ساله که از نوشتن اولین پست وبلاگم میگذره؟
عجب!!!
جالبهها، یه روز تصمیم میگیری کاری رو شروع کنی، بعدها از این که چند ساله بهش دل بستی و داری اون کار رو انجام میدی شگفت زده میشی.
یادمه اولین روز وضعیت روحی خوبی نداشتم. بیشتر واسه این که خودم رو آروم کنم مینوشتم.
حالا بعد سه سال از لحاظ روحی بد نیستم ولی بازم بیشتر واسه این که خودم رو آروم کنم مینویسم!
البته جدیدا سعی میکنمHamed Abdyhttp://www.blogger.com/profile/10800578685974237542noreply@blogger.com0Kuy-e-Daneshgah, Tehran, Iran35.730793 51.38503889999992735.705014 51.344698399999928 35.756572 51.425379399999926