بعد از حدود سه ماه موندن پیش خانواده دیروز دوباره اومدم بیرجند. با اینکه اینجا مزیتی جز دیدن استاد راهنما نداره، ولی چون تو خونه زیادی خوش میگذره همچین تغییری واسم لازم بود! کلا هر چی شرایط سختتر باشه بهتر کارامو انجام میدم. این مسافرت یه روزه یه کم دردسر هم داشت! البته بخش تهران به بیرجندش. اول از تاکسی که تو ترمینال سوار شدم بگم. نکتهی جالبی توش دیدم و اونم نرخ تصویبی کرایه بود که پشت شیشهی تاکسی زده بود: ۱۴۸۱۲ ریال! من واقعا نمیدونم این روزا که کوچکترین واحد پولی دست مردم ۲۵۰ ریاله، اینو چطور حساب کردن و با چه رویی نوشتن! مخصوصا اون ۲ ریال آخرش منو کشته! و اما قسمت بعدی سفر. این بار برای اومدن به بیرجند بلیط هواپیمایی ماهان رو داشتم. یک چمدون بزرگ داشتم که موقع تحویل بار به پیشنهاد متصدی اون قسمت تسمه پیچیش کردم تا یه وقت موقع جابهجایی بارها باز نشه. هواپیما یه چیزی شبیه مینیبوس به اسم هواپیمای BAE-146 بود! بعد از سوار شدن هم که دیدیم هوای داخل خیلی گرمه. سیستم تهویه هوا هم باد گرم میزد. یکی از مسافرا که فکر کنم مشکل تنفسی داشت در اثر گرما مجبور شد از ...