الان از اون وقتاست که دو نفر تو سرم با هم دعوا میکنن! خدا رحم کنه! - من اذیت شدم، بهم ظلم شده. نمیتونم ساکت بشینم و جبران نکنم. + نه حامد، این کار درست نیست. یه وقت این کارو نکنیا! - آخه نمیتونم همینطور بشینم و ببینم که هر کاری دلشون خواسته باهام کردن و الان دارن بهم میخندن. + اون موقع که اذیتت میکردن چرا ساکت بودی؟ - خواستم. به خدا خواستم. ولی فکر کردم اگه ساکت بمونم کار خوبی کردهم. فکر کردم... + خوب اشتباه کردی. - نه، تو نمیفهمی. تا تو شرایط قرار نگیری نمیتونی درک کنی. + خوب حالا که چی؟ - حالا دارم ضجر میکشم. حالا که کار از کار گذشته، میخوام منم جبران کنم. اصلا مگه نه این که آدم نباید ظلم رو قبول کنه؟ + خوب؟ - منم میخوام جواب بدم. جواب کاری که باهام شده رو. + به وقتش باید این کارو میکردی. الان دیگه این کارت فقط واسه آروم کردن خودته، نه واسه نپذیرفتن ظلم. - ولی اگه آرومم بشینم خیلی پر رو میشن. فکر میکنن تو این دنیا هر کار دلشون بخواد میتونن بکنن و ... + آروم باش حامد. به نظر من اشتباهه این کارت. - نمیتونم. بدجوری ضجر میکشم. :'( ...