رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌هایی با برچسب مادر

بهشت را دیده‌ام

من بهشت را دیده‌ام: گرم و امن است. در آن تمام غم‌ها فراموش می‌شوند. آرامشی دارد که هیچ جای دیگر نمی‌توان تجربه کرد. من بهشت را در آغوش مادرم دیده‌ام. مادرم، روزت مبارک باد.

مادر عزیزم، روزت مبارک

نمی‌دونم در وصف این فرشته‌ی دوست داشتنی چی بگم. با هیچ جمله‌ای و هیچ کاری نمی‌شه حتی سر سوزنی از محبتا و خوبیاش رو جبران کرد. مامان جونم، دوستت دارم. در چنین روزی فقط می‌تونم بگم: مادر عزیزم، روزت مبارک. روز مادر بر تمام این فرشتگان بزرگوار مبارک باشه. امیدوارم خداوند سایه‌ی همه‌ی مادران رو بالا سر فرزندانشون حفظ کنه.

مادرم، دوستت دارم

مادرم! بعد از خدا فقط شمایین که تو زندگی هیچ چیز پنهونی ازتون ندارم، فقط شمایین که همیشه درکم کردین، همیشه دلسوزم بودین، منو به خاطر خودم دوست داشتین، هر وقت مشکلی داشتم دستمو گرفتین و نذاشتین زمین بخورم، مثل من فکر می کنین، ... از خوبیا و مهربونیاتون هر چی بگم کم گفتم. منو ببخشین اگه گاهی با کارام حرصتون می دم و اذیتتون می کنم. منو ببخشین اگه شب هایی بوده که مثل دیشب باعث شده م به خاطر من خوابتون نبره. منو ببخشین که باعث شده م همیشه تو زندگی به خاطر من از خودتون بگذرین. منو به خاطر همه ی اذیت ها و بدی هام ببخشین... مامان گلم! دوستتون دارم، دوستتون دارم، دوستتون دارم، با تمام وجودم دوستتون دارم.

دیروز زنجان، امروز بیرجند

بعد از حدود سه ماه موندن پیش خانواده دیروز دوباره اومدم بیرجند. با این‌که این‌جا مزیتی جز دیدن استاد راهنما نداره، ولی چون تو خونه زیادی خوش می‌گذره همچین تغییری واسم لازم بود! کلا هر چی شرایط سخت‌تر باشه بهتر کارامو انجام می‌دم. این مسافرت یه روزه یه کم دردسر هم داشت! البته بخش تهران به بیرجندش. اول از تاکسی که تو ترمینال سوار شدم بگم. نکته‌‌ی جالبی توش دیدم و اونم نرخ تصویبی کرایه بود که پشت شیشه‌ی تاکسی زده بود: ۱۴۸۱۲ ریال! من واقعا نمی‌دونم این روزا که کوچکترین واحد پولی دست مردم ۲۵۰ ریاله، اینو چطور حساب کردن و با چه رویی نوشتن! مخصوصا اون ۲ ریال آخرش منو کشته! و اما قسمت بعدی سفر. این بار برای اومدن به بیرجند بلیط هواپیمایی ماهان رو داشتم. یک چمدون بزرگ داشتم که موقع تحویل بار به پیشنهاد متصدی اون قسمت تسمه‌ پیچیش کردم تا یه وقت موقع جابه‌جایی بارها باز نشه. هواپیما یه چیزی شبیه مینیبوس به اسم هواپیمای BAE-146 بود! بعد از سوار شدن هم که دیدیم هوای داخل خیلی گرمه. سیستم تهویه هوا هم باد گرم می‌زد. یکی از مسافرا که فکر کنم مشکل تنفسی داشت در اثر گرما مجبور شد از ...