رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌هایی با برچسب پایان

پایان پایان نامه!!!

بالاخره نوشتن پایان‌نامه تموم شد! دیگه واقعا خسته شده بودم. گاهی احساس خفگی بهم دست می‌داد. از طرفی دلم واسه این جا نوشتن هم تنگ شده بود. این پایان‌نامه بود ولی پایان نامه نبود! فعلا باید دو روز منتظر بمونم. منتظر سرنوشتی که به خاطر راه گذاشتن تو یک راه من رو به اون راهنمایی کرد. و حالا هم مثل همیشه همه چیز دست خودشه. منتظر سرنوشتی هستم که خودش رقم زده و نتیجه‌ش هم دست خودشه. منم همه چیز رو به خودش سپردم. چون ازش مطمئنم. می‌دونم نتیجه هر چی که باشه حتما واسم منفعتی داره که اون رو جلوی پام گذاشته. تا پس فردا...

خسته‌ام

خسته‌ام. خسته از دروغ‌هایی که می‌شنوم. از انسان‌هایی که نمی‌دانم چه می‌خواهند. از انسان‌هایی که خودشان هم نمی‌دانند چه می‌خواهند! از انسان‌هایی که هرگز غرورشان را نمی‌شکنند ولی اگر غرورت را نزدشان نشکنی تو را زیر پا له می‌کنند. از تبعیضی که در جامعه می‌بینم. از مردمی که حقوق خود را نمی‌دانند. از مردمی که اگر هم حقوق خود را بدانند راه گرفتنش را نمی‌دانند: یا سکوت می‌کنند یا ویرانی به بار می‌آورند. از مردمی که هنگام حرف زدن از ظلم می‌نالند ولی هنگام عمل تا بتوانند به دیگران ظلم می‌کنند. از مردمی که فکر نمی‌کنند. از تنهایی. از روزهایی که زود شب می‌شوند. از کودکی‌ای که دور می‌شود. از زمانی که سریع می‌گذرد. از از دست دادن انسان‌هایی که قسمتی از خاطراتم هستند. از خودم. از وقتی که تلف می‌کنم. از خودی که گاه نمی‌شناسمش. و راهی که سرانجام به پایان می‌رسد...