دیروز به خاطر مشکلات اینترنت نتونستم این پست رو بنویسم. حالا دیگه وبلاگم دو سالش شده. :-) حس خوبیه که تونستم دو سال هر از گاهی چیزی اینجا بنویسم. بعضی وقتها برمیگردم و نوشتههای خودم رو مرور میکنم. خیلی واسم جالبه، انگار اولین باره میخونمشون! واسه من که خاطراتم رو نمینویسم این وبلاگ شده مثل دفتر خاطرات. با خوندنش یاد حال و هوایی میوفتم که موقع نوشتن هر کدوم از یادداشتهام داشتم. بعضی وقتها این حس خوبه، بعضی وقتها هم زیاد خوشایند نیست. ولی باعث میشه خیلی تجربهها رو به یاد بیارم. اگر راجع به احساس یا زندگی و تجربههاتون هیچ جایی چیزی نمینویسین توصیه میکنم از همین حالا نوشتن رو شروع کنین. دفتر خاطرات یا وبلاگ، فرقی نمیکنه. فقط بنویسین. نوشتن واقعا باعث آرامش میشه. البته نه این که وبلاگ کلاً با دفتر خاطرات فرقی نداشته باشه. هر آدمی واسه خودش حریم خصوصی داره. نمیشه همه چیز رو تو وبلاگتون بنویسین. ولی مزیتش هم اینه که میدونین ممکنه چند نفری نوشتههاتون رو بخونن و حرفهاتون رو درک کنن و شاید این تجربهها روزی به دردشون بخوره. داشتن یک دفتر خاطرا...