رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

یه روز دیگه هم گذشت

دیروز سمینارم بود. بالاخره این مرحله هم گذشت. معمولا هر کسی وقتی باری از دوشش برداشته می‌شه خوشحال می‌شه، ولی نمی‌دونم چرا بعد سمینار دلم گرفت. به قول دوستم شاید یه جور حس دلتنگیه. وقتی یه مرحله از زندگیم می‌گذره این حس بهم دست می‌ده. یاد همه‌ی روزایی که گذشته‌ن میوفتم. روزای خوب، روزای بد... می‌گذرن و من هنوز اونی نیستم که دوست دارم باشم. باید بیشتر تلاش کرد. با وجود همه‌ی اینا، خدا رو شکر که این مرحله هم به خوبی گذشت. خدایا شکرت.

تبریک، تبریک، تبریک

خیلی خوبه وقتی از خواب بیدار شی و خبر گرفتن یکی از بزرگترین جایزه‌های سینما توسط  یک گروه ایرانی رو بشنوی. امروز واقعا خوشحالم. به اصغر فرهادی و تمام اعزای گروهش به خاطر این موفقیت بزرگشون و کسب جایزه‌ی اسکار برای فیلم «جدایی نادر از سیمین» تبریک می‌گم. واقعا دستتون درد نکنه و خسته نباشید. گل کاشتید. ملت ایران رو سربلند کردین. امیدوارم همه‌ی ایرانی‌ها ارزش کارتون رو درک کنن و به خاطر حسادت یا نظر شخصیشون از حس غرور و افتخاری که نصیبشون کردید بی بهره نمونن. تصویر اول از سایت www.zimbio.com و تصویر دوم از سایت http://alyssatalkingbackwards.blogspot.com دریافت شده است.

حال من، اکنون...

بی‌انگیزه و نا‌امید... این احوال هر کسی است که تمام عمر در دسترس‌ترین راه‌ها را انتخاب کرده است. برای تغییر باید دوردست‌ها را دید، باید ریسک کرد و باید سختی کشید. توانایی‌اش را داری؟ اگر داری، وقت را تلف نکن.

سفید سفید

فکر کنم ده سالی بود که زنجان همچین برفی نباریده بود. همه جا سفید سفید شد. دیروز درخت آلبالوی حیاطمون زیر سنگینی برف خم شده بود. ببینیدش: واقعا زیباست. انقدر زیباست که بیرون هم که باشی، طوری محو این زیبایی می شی که ذره ای سردی هوا رو حس نمی کنی. خدایا! به خاطر این نعمت های قشنگ، شکرت. خدایا! هزاران هزار مرتبه شکرت.

دفترچه خاطرات

منم دفترچه خاطراتی واسه خودم دارم. ولی نه گوشه‌ی کمد قایمش کرده‌م، نه از این که دیگران بخوننش ناراحت می‌شم. این‌جا دفترچه خاطرات منه. واستون باز گذاشتمش تا بخونیدش و از هر چیزیش که خوب بود استفاده کنین و جاییش که بد بود رو تکرار نکنین. نوشتنش واسه من آرامش و ثبت خاطرات و واسه شما مرور تجربیات یه نفر دیگه‌ست. در نهایت شما من رو بیشتر خواهید شناخت ولی من ممکنه هرگز تو زندگیم شما رو نبینم. فقط ازتون خواهشی دارم: هیچ‌وقت اونو تفسیر و راجع به من قضاوت نکنین. اگر گاهی پای این دفترچه یادداشتی بنویسید، از خوندن نظرتون و این که میفهمم حرفامو خوندین و تنها نیستم، خوشحال می‌شم. ممنون.