حس صخرهنوردی رو دارم که با گرفتن دیواره و سنگها خودش رو به بالاهای صخره رسوند ولی دیگه رمقی برای گرفتن دیواره براش نمونده بود. تمام نگاهش به این بود که شاید یک ریسمان اون بالاها پیدا کنه که بتونه بهش چنگ بزنه ولی یهو یه سنگ از بالا زدن تو صورتش و پرتش کردن پایین!
اگه جزء افرادی هستین که با نرمافزار MATLAB سر و کار دارین، حتما این مطلب رو بخونین تا به مشکلی که حدود یک ماه وقت من رو الکی گرفت بر نخورین. یک ماهی بود که من از برنامهای که نوشته بودم جواب دلخواهم رو نمیگرفتم. تو برنامه متغیری بود که مقدارش به صورت اعشاری زیاد میشد و بعد با عدد ۱ مقایسه میشد که اگر مقدارش ۱ شده باشه یک سری دستورات اجرا بشه. ولی اون دستورات هیچوقت اجرا نمیشدن و چون برنامه حجمش کمی زیاد بود، پیدا کردن این که مشکل از اجرا نشدن این قسمته تا وقتی که برنامه رو کاملا دقیق دیباگ نکردم معلوم نشد. قضیه از این قراره که اعداد اعشاری و صحیح برای MATLAB متفاوت هستن. در واقع جواب کد زیر در MATLAB برابر یک نخواهد شد و مقدار صفر رو برمیگردونه: (0.1 + 0.1 + 0.1 + 0.1 + 0.1 + 0.1 + 0.1 + 0.1 + 0.1 + 0.1) == 1 دلیلش هم اینه که MATLAB جواب اون جمع رو به صورت یک عدد اعشاری میشناسه (1.0000) و این عدد اعشاری نسبت به عدد صحیح ۱، یک بیت اضافه داره و در نتیجه این دو مقدار برای MATLAB برابر نخواهند بود. راه حل این مشکل استفاده از کدی مانند کد زیر است: (0.1 + 0.1 + 0.
یکی دو هفتهی سخت برای خانوادهی ما گذشت. تو این مدت فهمیدم مردم چقدر مهربون و خوبن. درسته که ما تو این شهر به ظاهر غریبیم ولی دوستانی داریم که از فامیل به ما نزدیکترن. دوستانی که دلهایی به بزرگی دریا دارن و محبتی به اندازهی تمام دنیا و به قول سهراب، دوستانی بهتر از آب روان. من خودم هیچوقت نتونستم اینطوری باشم. این جور وقتها آدم بد بودن خودش رو کاملا احساس میکنه. این که افرادی بی دریغ به تو محبت کنن و زندگیشون رو برای راحتی تو دشوار کنن نشون میده که چقدر دلهای بزرگی دارن. باور کن آدمای خوب تو این دنیا خیلی زیادن. اگر گاهی این مسأله رو فراموش میکنیم شاید از تنگ نظری و بد بودن خودمون باشه. از همهی شماها به خاطر محبتهاتون ممنونم. ای کاش من هم بتونم مثل شما باشم...
نظرات
ارسال یک نظر